مرگ

ساخت وبلاگ

دیشب ساعت ۲ صبح مادر دوستم فوت کرده یه سکته و تمام از صبح حالم خوب نیست

تازه خونشون رو سفید کرده بودن عصر رفت رنگ بخره یه جاهایی رو رنگ کنه که ظهر جمعه یه نهار خوب تو منزلش که یه عمر سفید نبوده بخوره برای پسر جوانش زن بگیره و عروسیش رو ببینه برای دختر ۱۵ سالش بهترین ها رو میخواست ولی به یک باره جام مرگ رو نوشید

ما ادما چی هستیم جز چند کیلو پوست،گوشت،استخوان و خون یا یه جمله بگم مقدار زیادی پوچی ،به چی مغروریم ؟

خلاصه روزگار بر شما خوش مهربان باشید

زندگی...
ما را در سایت زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khaste28 بازدید : 28 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1402 ساعت: 22:48